هدف اين یادداشت تاکیدی فشرده بر مولفه های اصلی سبک کار کمونیسم کارگری در اعتصاب و آکسیون اعتراضی معلمان است. به مسائل متعددی باید پاسخ داد. عوامل شکل گیری اعتصاب معلمان کدامها هستند؟ تاٽیر فاکتورهای سیاسی چگونه بود؟ ارزیابی ما از نقش و جایگاه کانون صنفی معلمان چیست؟ سیاست تشکیلاتی و سیاسی ما در قبال کانون صنفی معلمان چه باید باشد؟ ملزومات پیشبرد موفق یک اعتصاب در چنین ابعادی کدامند؟ دخالت کمونیسم کارگری در آکسیونهای کارگری مستلزم چه عواملی است؟
شکل گیری اعتصاب
چه عواملی کانون صنفی معلمان را وادار به فراخوان اعتصاب سراسری معلمان در ٥ اسفند کرد؟ در درجه اول باید به وضعیت مشقت بار زندگی معلمان اشاره کرد. اکٽریت عظیم بیش از یک میلیون معلم در شرایطی سخت و زیر خط فقر٬ ٧٨٠ هزار تومان در ماه٬ زندگی میکنند. آمار دقیق نیست اما حاکی از آن است که متوسط دستمزد معلمان حدود دویست و پنجاه هزار تومان است. اضافه کاری٬ تدریس خصوصی و دو شغله بودن به یک روش عادی زندگی این بخش از جامعه تبدیل شده است. تبعیض جنسیتی و نابرابری در دستمزد معلمان زن و مرد در قبال کار مشابه نیز از ویژگی های شرایط کاری معلمان است. بخش وسیعی از معلمان بصورت حق التدریسی کار میکنند. در آمد ٽابتی ندارند. بیمه و مزایای روشنی ندارند. معلمان در زمره اقشار فقیر و زحتمکش جامعه هستند. کار میکنند٬ اما کارشان تامین کننده معاش زندگیشان نیست. تامینی ندارند. بازنشستگی مترادف زندگی در دوران "طلایی" پایان زندگی نیست. گویی کابوسی است که باید از آن اجتناب کرد. آینده شان از قرار تیره تر از حالشان است. علاوه بر این شرایط سخت کاری٬ دخالت دستگاه مذهب و حکومت اسلامی در آموزش و پرورش و تبدیل معلمان به ابزار حقنه کردن خرافه و جهل در ذهن کودکان و نوجوانان از جمله مسائل عدیده شرایط کاری معلمان است. به این شرایط باید وضعيت مشقت بار زندگی و محیط نامناسب آموزش کودکان و نوجوانان را نیز اضافه کرد. مشاهده زندگی درد آور کودکان و نوجوانان مزید بر علت است. معلمان تاکنون دست به اعتراضات متعددی زده اند. از وضعیت موجود ناراضی اند. سهم خود را از زندگی طلب میکنند. خواهان یک زندگی انسانی و مرفه هستند. مطالباتشان روشن است: خواهان افزایش حقوق و مزایای خود٬ استخدام رسمی معلمان حق التدریسی٬ از بین بردن هرگونه تبعیض جنسیتی در شرایط کاری خود و همچنین کوتاه کردن دست مذهب از سیستم آموزشی هستند. این شرایط ویژه معلمان نیست. اما این بخشی از طبقه کارگر است که از آگاهی و تشکل پذیری بیشتری برخوردار است. نقش معلمان در تحولات جاری و آتی جامعه انکار ناپذیر است. اعتراضات معلمان در سالهای گذشته انعکاس این وضعیت ویژه معلمان است .
فراخوان "کانون صنفی معلمان" تنها پاسخی به این وضعیت مشقت بار معلمان نبود. کانون اهداف سیاسی ویژه ای را در شرایط سیاسی حاضر دنبال میکند. "کانون صنفی معلمان" یک جریان دوم خردادی است. خط حاکم بر این جریان دارای مولفه های مشترکی با احزاب دوم خردادی و مشخصا حزب مشارکت دارد. تلاش برای بازگشت خاتمی و میرحسین موسوی به گوشه ای از حاکمیت سیاه حکومت اسلامی در عین حال نیازمند نمایش "وجود" از جانب نیروهای این گرایش از حاکمیت اسلامی است. این واقعیت نیز در واکنش غلط برخی از گرایشات "چپ" در برخورد به اعتصاب معلمان قابل مشاهده بود. گرایشاتی که نظر به اهداف سیاسی "کانون صنفی معلمان" از شرکت و مداخله و تاٽیر گذاری در این اعتراض اجتناب میکردند. اقدام "کانون صنفی معلمان" به فراخوان اعتصاب سراسری معلمان را در چنین چهارچوبی باید ارزیابی کرد. اما این سیاست بازی با آتش است. از این رو بسرعت و با اولین وعده های احمدی نژاد پاپس کشیدند و به اتاق انتظار رفتند. فراخوان به تعلیق اعتصاب دادند. و مسئولیت عدم توجه بخشهایی از معلمان به این فراخوان ارتجاعی را به علت اینکه فراخوان کانون از رسانه های دولتی پخش نشد٬ به عهده دولت گذاشتند!؟ اما این گوشه ای از کارنامه "کانون صنفی معلمان" است .
سیاست ما در قبال کانون صنفی معلمان
کانون صنفی معلمان تشکل مستقل و توده ای معلمان نیست. سندیکا نیست. یک تشکل توده ای اما با سیاستهای راست و رفرمیستی نیست. منعکس کننده اراده مستقل توده های معلم نیست. چیزی شبیه "انجمنهای اسلامی" و "خانه کارگر" اما از جنس دوم خردادی آن است. یک جریان ملتزم به حکومت اسلامی و ارتجاع حاکم است. جریانی اسلامی است. از نوع دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی در دانشگاهها است. سری به سایت این جریان بزنید. بهترین کار در نزد این جریان پس از "نماز به وقت" "جنگ در راه خدا" است! اشتباه فاحشی است اگر این جریان را حتی با سندیکاهای مستقل کارگری برابر دانست و یا حتی مقایسه کرد. یک تشکل مستقل و توده ای کارگری میتواند راست باشد یا چپ باشد. اما این جریان یک تشکل مستقل از حکومت و جریانات حکومتی نیست. منعکس کننده اراده مستقل معلمان نیست. همانطور که دفتر تحکیم وحدت چنین موجودیتی نیست٬ خانه کارگر نیست٬ انجمنهای اسلامی مرتجع نیستند. وجود و فعالیت بخشهایی از معلمین در این تشکل خصلت "مستقل" از حکومتی به این جریان نمی بخشد. کانون صنفی معلمان یک تشکل زرد و ملتزم به حکومت است. این جریان آلترناتیو احزاب حکومتی برای سازماندهی صفوف معلمان در خدمت سیاستهای ارتجاعی و اسلامی احزاب حکومتی است .
یک تشکل توده ای و مستقل کارگری هم میتواند دارای سیاست راست و سندیکالیستی و یا توهم آمیز باشد. سندیکالیسم اساسا چنین سیاستی است. اما تفاوت مساله بر سر "حکومتی بودن" و "مستقل از حکومت بودن" است. "کانون صنفی معلمان" فاقد چنین ویژگی و شرایطی است. نتیجتا نوع برخورد ما نیز به این تشکل در زمره برخورد به جریانات دولتی٬ اعم از جناح راستی یا دوم خردادی است. هر تشکل توده ای کارگری مستقل از سیاست حاکم بر آن٬ یک دستاورد طبقه کارگر است و ما برای حفظ موجودیت آن تلاش میکنیم. ما در درون تشکلات مستقل توده ای کارگری سندیکایی٬ علیرغم نقدمان به سندیکالیسم٬ فعالیت میکنیم. تلاش میکنیم که سیاست راست و سندیکالیستی و قانونگرایی آن را نقد و ایزوله کنیم. تلاش میکنیم خط کمونیسم کارگری را در این تشکلات تقویت کنیم. میکوشیم ساختارهای این جریانات را هرچه بیشتر به ساختارهای تشکلات شورایی و منعکس کننده اراده توده کارگر و معلم نزدیک کنیم. اما یک تشکل زرد و نیمچه حکومتی را باید ایزوله کرد. سیاست ما روشن است: باید تشکل مستقل توده های معلم را شکل داد .
سیاست کمونیسم کارگری در قبال کانون صنفی معلمان و تشکلات مشابه نمیتواند مشابه سیاست ما در قبال تشکلات سندیکایی و مستقل کارگری باشد. ما از هر دو خشتی که کارگران و معلمان روی هم گذاشته باشند قاطعانه دفاع میکنیم. ما منتقد سندیکالیسم هستیم. سندیکالیسم یک سیاست راست و رفرمیستی است. اما سندیکالیسم یک سیاست است در حالی که سندیکا یک تشکل توده ای کارگری است. کانون صنفی معلمان تشکلی از جنس سندیکا نیست. یک تشکل زرد است. سیاست ما در این زمینه تلاش برای ایجاد تشکل شورایی و مستقل معلمان است. تشکل توده ای معلمان که منعکس کننده اراده و خواست توده های معلم است. چنین تشکلی در حال حاضر تنها میتواند شورای سراسری معلمان باشد. تحقق چنین تشکلی منوط به برپایی جنبش مجامع عمومی معلمان و سازماندهی اعتراض توده های معلمان در مراکز متعدد آموزشی است. سیاست ما در این عرصه تماما مشابه سیاست ما در قبال سایر بخشهای طبقه کارگر است. مجامع عمومی معلمان مناسبترین ظرف در برگیرنده توده معلم معترض است. تشکیل منظم مجامع عمومی معلمان٬ تعیین نمایندگاه معلمان٬ پیگیری مطالبات و خواستهای معلمان٬ مرتبط کردن مجامع عمومی معلمان در هر بخش و منطقه ای٬ از اقدامات اولیه سازماندهی و شکل دادن به شورای سراسری معلمان است. کانون صنفی معلمان تشکل اعتراضی معلمان نیست .
در اینجا باید به دو گرایش راست در "چپ" در قبال این جریان نیز اشاره مختصری کرد. درخواست استعفای مسئولین کانون صنفی معلمان از جانب حزب موسوم به کمونیست کارگری یک سیاست راست و رفرمیستی و آغشته به توهم در قبال این گرایش دوم خردادی است. همانطور که مطالبه استعفای سران خانه کارگر مطالبه ای راست و رفرمیستی است. این جریانات را باید از سر راه توده های معلم و کارگر کنار زد. سازماندهی و شکل دادن به تشکل مستقل توده ای معلم تنها راه است. از طرف دیگر سیاستی که کانون صنفی معلمان را همانند تشکل سندیکایی کارگران از جمله سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و یا سندیکای شرکت واحد میداند٬ علیرغم ظاهر "چپ" آن عملا سیاستی راست و غیر کمونیستی است .
یک رکن مهم تفاوت سیاست و نگرش پوپولیستی و کمونیستی در سبک کار و چگونگی برخورد به اعتراضات اجتماعی است. در سیستم پوپولیستی مبارزه اجتماعی شکل ایده آلیزه شده ای از مبارزه است که از قرار به جای طبقات و نیروهای اجتماعی مبارزه میکنند. سازمان ایدآلیزه میشود و به یک امر و حقیقت در خود تبدیل میشود. فلسفه وجودیش را از خودش میگیرد. ربطی به سوخت و ساز طبیعی و عینی جامعه و طبقات ندارد. تشکیلات نقطه شروع حقانیت و تعقل و ارزشها است. همه چیز برای سازمان. همه چیز در خدمت سازمان پوپولیستی. این سیاست عام و محور مشترک پراتیک و سبک جریانات پوپولیستی است. جریان نئو پوپولیستی حاکم بر حزب کمونیست کارگری مظهر چنین سیاستی است. در این نگرش مبارزه کمونیستی یک مبارزه اجتماعی قائم به ذات نیست. از قرار ادامه و شاخه ای از مبارزه احزاب "کمونیستی" است. در این نگرش اعتصاب آکسیونی نیست که گذشته و حال و آینده ای دارد. مکانیسم دخالت پوپولیسم در اعتصاب امری خارج از سوخت و ساز جاری هر اعتراض اجتماعی است. مبتنی بر سیستم کنترل از راه دور است. توازن قوا٬ میزان قدرت و تشکل کارگری٬ میزان آگاهی و درجه تشکل در مبارزه جایی در این سبک کار ندارد. تنها باید در "آتش مبارزه دمید". نقد این نگرش یکی از ملزومات پیشبرد و جا انداختن سبک کار کمونیسم کارگری در عرصه اجتماعی است .
ملزومات پیشروی یک اعتصاب سراسری
١ -اعتصاب سراسری یک اعتراض خود انگیخته نیست. اقدامی سازمان یافته و آگاهانه در جهت تحقق اهداف اعلام شده و روشنی است. در بررسی شرایط و ملزومات پیروزی یک اعتصاب باید به مجموعه اقدامات پیش از اعتصاب٬ در دوران اعتصاب و پس از اعتصاب نگریست. در نگرش پوپولیستی اعتصاب اقدامی در روز اعتراض است. گذشته ای ندارد. آینده ای هم ندارد. برای ما کمونیستهای کارگری اما اعتصاب دارای ابعاد و معنای وسیعتری است. هیچ اعتراض سراسری بدون وجود رهبری سراسری و شبکه ای از رهبران عملی نمیتواند به پیش برده شود. اعتراض را نمیتوان از راه دور کنترل و هدایت کرد. فضای سیاسی مسلما متاٽر از فاکتورهای متعددی از جمله میزان و حجم تبلیغات سیاسی است٬ اما اعتصاب اقدامی روی زمین داغ سیاسی است. وجود شبکه ای از رهبرای عملی محلی و سراسری شرط اساسی پیشروی و پیروزی هر اعتصابی است. دخالت در هر آکسیون کارگری در درجه اول قبل از آنکه دخالت از راه دور و ماهواره معنی دهد به معنی تاٽیر گذاری بر سیاست و توان سازماندهی رهبران عملی و تقویت گرایش رادیکال و سوسیالیستی در این اعتراض است .
سیاست و ادبیات پوپولیستی تصویر ساده انگارانه از رهبری اعتراض اجتماعی توسط سازمانهای سیاسی چپ بدست میدهد. در این تصویر سازمان پوپولیستی شعارها و تاکتیک اعتراض را تعیین میکند٬ سیاست خود را مبنی بر پیشبرد آکسیون اعتراضی بیان میکند٬ و اعتراض با کنترل از راه دور و یا از طریق ماهواره و بطور غریبی هدایت میشود. چنین سناریویی تنها بر روی کاغذ قابل اجرا و پیاده شدن است. سیاست پوپولیستی سیاستی معطوف به سازماندهی همه جانبه اعتراض نیست. هدفش تهیه "گزارش" و "خبر" برای سازمان مربوطه است. در این چهارچوب "خبرنگار کارگری" جایگزین "رهبران عملی کارگری" میشود. اما در دنیای واقعی سوخت و ساز و تحرک اعتراضی طبقه به نقش رهبران عملی کارگری گره خورده است. کسانی که سرنخ ماجرا را در دست دارند. به اعتراض سمت و سو میدهند. مطالبات را تعیین میکنند. موقعیت٬ توازن قوا٬ تاکتیک پیشروی و یا عقب نشینی را تعیین میکنند. برای پوپولیسم چنین مولفه هایی کاملا بیگانه است. رهبری غیبی٬ از راه دور و یا ماهواره ای جایگزین رهبری عملی و محلی و سراسری میشود. این دنیای تخیلی و شبه واقعی را باید به عالم تخیلی و معوج پوپولیست ها واگذار کرد. سیاست کمونیسم کارگری از جنس دیگری است. واقعیت این است که هدایت مبارزه و اعتصاب بدون آژیتاتور علنی٬ بدون رهبران عملی و علنی کارگری ممکن نیست .
اعتراض معلمان تنها در شرایطی میتوانست به پیش برده شود که رهبران عملی معلمان٬ شبکه ای از معلمان که مورد اعتماد توده های معلم هستند٬ در راس این اعتراض قرار میگرفتند. خود را در مقام رهبری اعتصاب قرار میدادند. با جسارت اعلام میکردند که "کانون صنفی معلمان" حقی در تعلیق اعتصاب ندارد. تعیین زمان و محدوده و دامنه اعتصاب امری منوط به اراده مستقل توده های معلم است که در تجمعات خودشان باید اتخاذ گردد. هیچ نیرویی به نیابت از توده معلمان نمیتواند برایشان تعیین کند که چه بکنند و چه نکنند. تصمیم به چگونگی پیشبرد اعتصاب امری مختص تشکل مستقل توده ای است. به هیچ مرجعی نباید اجازه داد که تصمیمات خود را جایگزین اراده مستقل و آزاد توده ای کارگر و معلم کند .
٢ -مساله دیگر چگونگی مقابله با سیاست جریان حاکم بر "کانون صنفی معلمان" است. پیشبرد یک مبارزه موفق منوط به حاشیه ای کردن این گرایش در صفوف معلمان است. هدف این کانون تبدیل اعتراض بر حق معلمان به سکوی پرشی برای جریان ارتجاعی دوم خرداد است. این جریان میکوشد اعتراض معلمان را وجه المصالحه بند و بستهای جناحهای درون هیات حاکمه قرار دهد. خنٽی کردن این سیاست و نگرش یک وظیفه عمومی و دائمی شبکه و محافل رادیکال سوسیالیست معلمان است. معلمان رادیکال و سوسیالیست باید در راس اعتراض معلمان قرار بگیرند. باید در مقابل سیاستهای راست و سازشکارانه و ارتجاعی "کانون صنفی معلمان"٬ سیاستها و مطالبات روشن و رادیکال معلمان را قرار داد. توده معلم باید رهبری علنی و در محل خود را در جلوی صف اعتراضی ببینند .
٣ -علاوه بر این پیشروی اعتراض معلمان منوط به جلب حمایت گسترده دانش آموزان و خانواده های آنها است. این مبارزه ای در عین حال بر سر سرنوشت زندگی معلمان و سیستم آموزشی در جامعه است. هر قدم بهبود زندگی و شرایط کار معلمان به معنای پیشروی جامعه در عقب راندن حکومت کٽیف اسلامی است. دست مذهب و حکومت مذهبی را باید از زندگی مردم و سیستم آموزشی کوتاه کرد .
در خاتمه
فراخوان ما به معلمان این است: کانون صنفی معلمان تشکل توده ای و مستقل شما نیست. نماینده واقعی شما نیست. انعکاس اراده آزاد و رادیکال شما نیست. بیانگر خواستهای عمیقا انسانی و برحق شما نیست. ایجاد تشکل مستقل و توده ای معلمان در سراسر کشور گام اول هر مبارزه جدی است. مجامع عمومی خود را در گرماگرم اعتراضتان شکل دهید. نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنید. شورای نمایندگان معلمان در هر منطقه و جغرافیایی را شکل دهید. تصمیم راجع به چگونگی پیشبرد این اعتصاب باید توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی معلمان در هر سطح و منطقه ای اتخاد شود. به هیچ مرجعی اجازه ندهید تصمیمات خود را جایگزین اراده مستقل و آزاد شما کنند. قدرت اعتصاب و اعتراض شما در تجمع و تشکل شماست. توطئه های دولت را در هم بشکنید. از نمایندگان خود قاطعانه دفاع کنید. یک رکن مبارزه برای تحقق خواستهای شما مقابله با تلاشهایی است که میکوشند شما را به کم قانع کنند. خواستها و مطالبتتان را به قوانین و لوایح رژیم اسلامی و یا "مصوبات مجلس" محدود کنند. چنین گرایشاتی مدافعین حقوق و مطالبات شما معلمان نیستند. پیشبرد موفق مبارزه شما در گرو حاشیه ای کردن این تلاشها و موانع و سازمان دادن به تشکل شورایی مستقل و توده ای معلمان است . *